۲۰ اصطلاح گیج‌کنندهٔ ریاضی برای فارسی‌زبانان (با معنی واضح)

#WordMath meaning (what it really means)Common non-math meaningQuick math examplePersian hint
1functionقاعده‌ای که هر ورودی را دقیقاً به یک خروجی متناظر می‌کندنقش/کارکرد؛ رویداد رسمی (مراسم)«f(x)=x^2 یک تابع است.»تابع
2variableنمادی که مقدارش در یک مسئله می‌تواند تغییر کندمتغیر/بی‌ثبات«برای متغیر x حل کنید.»متغیّر
3limitارزشی که تابع هنگام نزدیک‌شدنِ ورودی به مقداری، به آن نزدیک می‌شودمرز/حدّاکثر«lim_{x→0} sin x / x = 1»حد
4rootپاسخی که در آن یک عبارت برابرِ صفر می‌شودریشهٔ گیاه/منشأ«ریشه‌های x^2−1=0 برابر ±1 هستند.»ریشه / صفرِ معادله
5rangeمجموعهٔ خروجی‌های ممکنِ یک تابعگستره/حوزه«بردِ f(x)=x^2 برابر [0,∞) است.»برد
6domainمجموعهٔ ورودی‌های مجاز (قابل تعریف)قلمرو/حوزه«دامنهٔ √x برابر x≥0 است.»دامنه
7powerنمای (توان)؛ ضربِ تکرارشوندهقدرت/توانِ الکتریکی«2^5 = 32»توان
8factor (v./n.)(اسم) عددی که عددی دیگر را بی‌با‌قیمانده تقسیم می‌کند؛ (فعل) تجزیه‌کردنِ عبارت به حاصل‌ضربِ عواملعلت/مولّفه«x^2−9=(x−3)(x+3)»عامل / تجزیه کردن
9productنتیجهٔ عملِ ضربکالا/محصول«حاصلِ ضربِ 7 و 5 برابر 35 است.»حاصل‌ضرب
10meanمنظور «میانگینِ حسابی» است مگر خلافش گفته شودقصد داشتن/بدجنس (شخص نامهربان)«میانگینِ 2 و 5 و 9 برابر 16/3 است.»میانگین (حسابی)
11averageاغلب به‌معنای میانگینِ حسابی به‌کار می‌رود، اما می‌تواند هر معیارِ مرکز مثل میانه یا نما باشدمعمولی/تیپیک«سرعتِ متوسط = مسافتِ کل ÷ زمان.»میانگین (دقیق مشخص کن)
12significantاز نظر آماری ناشی از شانسِ صرف نیست؛ مقدار p کوچک استمهم/قابل‌توجه«نتیجه در سطح p<0.05 معنادار است.»معنادار (آماری)
13randomانتخاب‌شده به‌طور تصادفی طبق یک مدلِ احتمالاتیِ مشخصنامنظم/بی‌معنا«یک نمونهٔ تصادفیِ 100تایی انتخاب کنید.»تصادفی (مدل‌دار)
14normalدر آمار: توزیع گاوسی (نرمال)؛ در هندسه: عمودعادی/معمول«X∼N(0,1)» یا «بردارِ عمود بر صفحه.»نرمال/عمود
15modeمقداری که در یک مجموعه‌داده بیشترین تکرار را داردحالت/مد (روی دستگاه)«نماهای 1,1,2,3,3 برابر 1 و 3 هستند.»نما
16primeعددِ صحیحی که دقیقاً دو مقسومٌ‌علیهِ مثبت داردبرتر/زمان طلایی«7 عددِ اوّل است؛ 9 نیست.»اوّل (عدد اوّل)
17order(وابسته به زمینه) اندازهٔ یک گروه؛ درجهٔ معادلهٔ دیفرانسیل؛ نرخِ رشد (O بزرگ)ترتیب/دستور«مرتبهٔ گروه S3 برابر 6 است.»مرتبه / ترتیب
18degreeاندازهٔ زاویه؛ بالاترین توانِ یک چندجمله‌ای؛ درجهٔ رأس در گرافمدرک/درجهٔ حرارت«درجهٔ x^3+2x برابر 3 است؛ 90° قائمه است.»درجه
19rateمیزانِ تغییر در واحد زمان/کمیت؛ نسبتِ دو کمیتنرخ/امتیاز«آهنگِ تغییر ~ مشتق؛ مثل km/h.»نرخ / آهنگ تغییر
20proofاستدلالی کامل و منطقی برای اثبات درستیِ گزارهمدرک/سند«برهان به روش استقرا.»برهان / اثبات
پیمایش به بالا